ویراستاری!
جمعه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ق.ظ
سلام...
دیدم خیلی وقته به اینجا سر نزدم، گفتم چیزی بنویسم به هر حال...
این روزها مشغول کار در انتشارات آذرباد هستم. زمینه کاری انتشارات به صورت تخصصی فانتزی، علمی تخیلی و وحشت هست. یعنی قراره کتاب هایی که کار میشه، ترجمه یا تألیف، منحصراً در این ژانرها باشه.
من توی آذرباد سمت مدیر اجرایی رو بر عهده دارم، یعنی کلیه امور اجرایی مربوط به کتاب ها از انتخاب کتاب تا نهایتا تحویل فایل نهایی کتاب به رییس انتشارات برای طی مراحل اداری، بر عهده بنده‌ست.
توی این مدت ویراستاری دو تا کتاب و بازبینی نهایی یه کتاب رو بر عهده داشتم. برای اینکه بهونه ای برای به روز کردن بلاگ طی روزهای آتی داشته باشم، فعلاً فقط درمورد یکیش صحبت می کنم... در ادامه...
پرونده های درسدن... جلد یکم: جدال با طوفان
داستان یه کارآگاه- جادوگره که در پرونده های خاص به پلیس کمک می کنه. توی این کتاب هم با یه جادوگر سیاه خیلی خطرناک روبرو هستن که مخدری می سازه با نام " چشم سوم" که باعث باز شدن چشم سوم آدما و باز شدن بیناییشون به دنیای ماورالطبیعه میشه. اما این کارو با جادوی سیاه درست می کنه، طوفان راه می اندازه و البته منشأ این جادوی سیاه، چیزهای خیلی کثیف و پلیدی هست.
کتاب جزو بهترین فانتزی های شهری دنیاست. توی گودریدز ریتینگ بالایی داره و داستان هم واقعاً جذابه. توی این زیرسبک از فانتزی، کتاب های زیادی توی کشورمون ترجمه و چاپ نشده.
بهتون مطالعه این کتاب رو اکیداً توصیه می کنم.
تا پست بعد و کتاب بعد...
دیدم خیلی وقته به اینجا سر نزدم، گفتم چیزی بنویسم به هر حال...
این روزها مشغول کار در انتشارات آذرباد هستم. زمینه کاری انتشارات به صورت تخصصی فانتزی، علمی تخیلی و وحشت هست. یعنی قراره کتاب هایی که کار میشه، ترجمه یا تألیف، منحصراً در این ژانرها باشه.
من توی آذرباد سمت مدیر اجرایی رو بر عهده دارم، یعنی کلیه امور اجرایی مربوط به کتاب ها از انتخاب کتاب تا نهایتا تحویل فایل نهایی کتاب به رییس انتشارات برای طی مراحل اداری، بر عهده بنده‌ست.
توی این مدت ویراستاری دو تا کتاب و بازبینی نهایی یه کتاب رو بر عهده داشتم. برای اینکه بهونه ای برای به روز کردن بلاگ طی روزهای آتی داشته باشم، فعلاً فقط درمورد یکیش صحبت می کنم... در ادامه...
پرونده های درسدن... جلد یکم: جدال با طوفان
داستان یه کارآگاه- جادوگره که در پرونده های خاص به پلیس کمک می کنه. توی این کتاب هم با یه جادوگر سیاه خیلی خطرناک روبرو هستن که مخدری می سازه با نام " چشم سوم" که باعث باز شدن چشم سوم آدما و باز شدن بیناییشون به دنیای ماورالطبیعه میشه. اما این کارو با جادوی سیاه درست می کنه، طوفان راه می اندازه و البته منشأ این جادوی سیاه، چیزهای خیلی کثیف و پلیدی هست.
کتاب جزو بهترین فانتزی های شهری دنیاست. توی گودریدز ریتینگ بالایی داره و داستان هم واقعاً جذابه. توی این زیرسبک از فانتزی، کتاب های زیادی توی کشورمون ترجمه و چاپ نشده.
بهتون مطالعه این کتاب رو اکیداً توصیه می کنم.
تا پست بعد و کتاب بعد...
